مهدی کاهانی مقدم/
خشکسالیهای دو دهه اخیر۱ و برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، فرونشست زمین در بسیاری از دشتهای حاصلخیز کشور را رقم زده است که اگر اقدامی برای مقابله با فرونشست زمین در خراسان رضوی صورت نگیرد، بهزودی از سایر مخاطرات طبیعی در این استان سبقت میگیرد؛ خطری که با تداوم برداشت بیرویه و غیرعلمی آب از منابع زیرزمینی تشدید شده و هماکنون ۳۰ دشت خراسان رضوی را در شرایط فرونشست قرار داده است که دشتهای مشهد، نیشابور، بردسکن و کاشمر از جمله مهمترین دشتهای در معرض خطر هستند.
بر اساس مطالعات انجام شده از ۲هزار و ۷۱۸ کیلومترمربع مساحت دشت مشهد، حدود ۵۲۰ کیلومتر درگیر فرونشست است. در حال حاضر دشت بردسکن از نظر وجود عوارض سطحی شامل درز و شکافهای ایجاد شده در مناطق مسکونی و دشت نیشابور از نظر نرخ بالای فرونشست زمین، در بین پنج دشت بحرانی استان در بحرانیترین حالت هستند؛ پس از آن دشت مشهد از وضعیت بحرانی برخوردار بوده و دشتهای جوین و خواف نیز در ردههای بعدی میزان فرونشست قرار دارند.
عوارض این پدیده شامل کاهش ظرفیت ذخیره آبخوان و شکافهایی است که در مناطق دارای فرونشست موجب تخریب مزارع، کانالهای آبیاری و سازهها میشود، این شکافها همچنین به بزرگراهها و خطوط راهآهن آسیب وارد میکند.
به اذعان کارشناسان، دشتهای خراسان رضوی بسیار ژرف و گسترده هستند؛ به همین دلیل فعالیتهای انسان که مهمترین عامل در ایجاد این پدیده است، «مرگ دشتها» را منجر میشود؛ چراکه برگرداندن حیات مجدد به این دشتها غیرممکن است و اگر به حل این بحران توجهی نشود، تبعاتی ماندگار، جبرانناپذیر و ویرانگرتری دربرخواهد داشت.
این در حالی است که در سالهای گذشته تقریباً هیچ گام مؤثری در مقابله با این بحران برداشته نشده و مسئولان دستگاههای مرتبط، همواره آیه یأس خوانده و توپ را به میدان یکدیگر انداختهاند و در میدان عمل اما کاری جدی انجام نشده است.
شاید مهمترین کمکاری نیز در بخش کشاورزی صورت گرفته است که سهم حدود ۹۰ درصدی از مصرف آب دارد؛ علاوه بر این در رفع مشکل هدررفت ۳۰ درصدی آب در شبکههای آبرسانی، تعیین و تغییر الگوی کشت متناسب با شرایط اقلیمی، مقابله با برداشتهای غیرمجاز از سفرههای زیرزمینی، مهار روانابها و جلوگیری از فرار آب به بیرون از مرزها و دهها مبحث مهم و تأثیرگذار در تعدیل بحران کمآبی، نقش دولت خیلی کمرنگ بوده و به جرئت میتوان گفت در بعضی حوزهها اصلاً وارد عمل نشده و بیتفاوتی پیشه کرده است.
البته این موضوع را هم نمیتوان نادیده گرفت که بیشتر برنامهریزیها و طرحهایی که به بهانه مقابله با خشکسالی اجرا شده با هدف درآمدزایی بیشتر برای دولت بوده است؛ کما اینکه بیشتر تعرفهگذاری، جریمه و محدودیتها را در حوزه آب شرب خانگی و صنعتی شاهد بودهایم؛ در حالی که ۹۰درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشده است. این بخش به اذعان اکثر قریب به اتفاق کارشناسان، بیشترین حجم هدررفت ناشی از سوءمدیریت را داشته که چندین برابر تمام سهم آب غیرکشاورزی است. تمام کاری هم که در زمینه مدیریت مصرف آب کشاورزی انجام شده در هوشمندسازی کنتورها و جیرهبندی آب خلاصه میشود و حتی در اصلاح روشهای آبیاری که حجم زیادی از تبلیغات دولتمردان را به خود اختصاص داده است، کار شایانی را شاهد نبودهایم به طوری که از سال ۹۳ که تغییر آبیاری سنتی به نوین، از صندوق توسعه ملی مورد حمایت قرار گرفت، تاکنون از مجموع ۵۵۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی مستعد خراسان رضوی، تنها حدود ۵۸ هزار هکتار مجهز به آبیاری نوین شده و در ۲۸ سال گذشته نیز روش آبیاری نزدیک به ۱۷۰ هزار هکتار اصلاح شده است.
با وجود این عزم جدی دستگاههای مرتبط با بحران آب برای اصلاح رویههای نامناسب و ناکارآمد قدیمی؛ اقدام اساسی آنان برای رفع خطر «مرگ دشت» های خراسان را انکارناپذیر مینماید؛ خطری که گفته میشود بزرگتر و مخربتر از زلزله است.
نظر شما